سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نشانی‌ات را از «سهراب» می‌پرسم. می‌چرخم توی شهر، پیدایت می‌‌کنم. از لای در نیمه باز می‌خزم توی خانه‌ات. می‌شوم یکی از آن چوب‌های توی شومینه‌‌ی همیشه روشنت، می‌سوزم، دود می‌شوم، می‌چرخم دور تا دور اتاقت، می‌نشینم روی پوست سردت، می‌شوم گرمای تنت. می‌شوم کتاب‌هایت که عاشقانه ورق می‌زنیشان، ‌می‌شوم عقربه‌های ساعت وفادار دیواریت که در عاشقانه‌ترین لحظه‌هات می‌ایستند. می‌شوم عطر تند مردانه‌ات و می‌پیچم دور گردنت. می‌شوم چای سبزت و هر غروب، سرد می‌‌شوم روی لب‌هایت. می‌شوم روزهایت، می‌شوم شب‌هایت، می‌شوم خواب‌هایت، می‌شوم شعرهایت، می‌شوم چَشم‌هایت، می‌شوم دست‌هایت، می‌شوم کفش‌هایت، می‌شوم چرخ‌های فرسوده‌ی چمدانت؛ می‌شوم حوری، دختر همسایه، می‌نشینم « پای کم‌یاب‌ترین نارون روی زمین»، می‌کشانمت پای پنجره، می‌شوم باد سرد یکم دی ماهت، می‌شوم مورمور تنت. می‌شوم فال‌های حافظت، خوب در می‌آیم. می‌شوم همه کست،نه! «هر کسی که کس نمی‌شود»؛ می‌شوم تنهایی‌ات، می‌شوم اشک‌هایت، می‌شوم دردهایت، تمام دردهایت، می‌شوم تمام دردهایت و می‌خزم از لای در نیمه باز خانه ات.....

می‌شوم گنجشک توی درخت‌های کوچه‌ات، می‌شوم گل‌های روی پیراهن چیت معشوقه‌ات، می‌شوم گره کور دست‌هایتان، می‌شوم لبخندش، می‌شوم لبخندت...

                                                                                                               

                                                                    یکم دی ماه هزار و سیصد و نود و یک

                                                                           ترش و شیرین                  

 

متن با صدای خودم

+ نقطه سر سطر. وقتی بارون بباره، دلت غمین باشه اما نتونی بری زیر بارون و فقط صداشو بشنوی نتیجش میشه اینی که خوندید.

++ نقطه سر سطر.زیاد نیاز مند دعاتون هستم این روزا.

+++ نقطه سر سطر. کجایی دختر؟ باش لطفا. این روزها مدام به یادتم. ( به مینا، اگه اینجا رو میخونه)






برچسب‌ها: ترش