وقتي زمين و زمان بايستد، پنجره رو به شکوفه هاي گيلاس را تنها مي توان در چشمان يار ترسيم و تجسم کرد. اين متن هايت آن قدر زيبايند که مخاطبي چون من مي ماند که هر بار که مي آيد اينجا هم غافل گير مي شود و هم خلع سلاح. خلع سلاح که چه بنويسد که لايق اين متن باشد و غافل گير که خوش به حال مخاطب اين نوشته هاي قشنگ. اين همه نثر زيبا را تنها دل سوخته مي تواند بنگارد. آفرين بر اين همه حس و درود بر اين حس آفريني. گل بيگم عزيز، اميدوارم هميشه قلمت همين طور قشنگ و پويا باشد. وقتي مي نويسي، گويي تمام خوبي هاي جهان را مي توان يک جا ديد. اگر غمگين بنويسي، غم هاي همه دنيا را يک جا مي آوري و حست را درون کلمات مي گنجاني. خدا اين توانايي را به تو داده است که چنين زيبا بنويسي. هميشه بنويس و خوب. رج زدن هاي «عشق» در تار و پود قالي جانت چه زيبا نقش مي بندند...